در ابتدا خود به برخی منابع جسته گریخته و کتب و نویسندگان تاریخ متوسل می شوند و طوطی وار می گویند که:اگر می خواهی در مورد سرزمین و آیین آباء و اجدادی ات بدانی تاریخ بخوان.
اما وقتی با تحلیل و بررسی قوی منابع تاریخی مواجه می شوند،به راحتی با به کار بردن این جمله که :«تاریخ را فاتحان می نویسند» ، هم از میدان فرار می کنند و هم تمام علم تاریخ و اعتبار آن را زیر سوال می برند.گویی در هر عصری فقط تعدادی تاریخ نگار در یک نقطه جغرافیایی و تحت سلطه یک حکومت می زیسته اند و دیگر نقاط جهان خالی از زیست بشر و وجود تاریخ نگاران بوده که وقایع را به درستی ثبت کرده باشند! و یا اینکه تاریخ را منحصر در متن کتاب ها می دانند و قراین تاریخی و باستانی (همچون سکه ها و کتیبه ها و گل مهرها و ظروف و حکاکی های صورت گرفته بر روی آنها و...) را فقط وسیله هایی برای جذب توریست و گردشگر!
پس از آنکه نوشته های تاریخی را از اعتبار ساقط کردند،متون دینی که خود به آن ها می بالیدند را هم تحریف می کنند.آخر هدف وسیله را توجیه می کند و پندار،گفتار و کردار ها به هر شکلی،زمانی نیک خواهند بود که در جهت اسلام ستیزی کاربرد داشته باشند.
مثلا در موضوع عقیده می گویند بر خلاف اعراب بت پرست و دیگر جهانیان،همواره یکتاپرست بوده اند در حالیکه حداقل اگر چندگانه پرست هم نباشند شکی در ثنویت و دوگانه پرست بودن شان به موجب اعتقاد به دو آفریننده (اهورامزدا خالق نیکی،و اهریمن آفریننده شر و بدی) نیست.در فقه و احکام دین داری هم زندگی امروزی شان از نظر پاکیزگی وحرمت خانواده (در مقابل مشروعیت ازدواج با محارم) و...را که کاملا متاثر از زندگی مسلمانان است،به نفع آیین خودشان مصادره می کنند.
حالا زمینه آماده است که استقبال ایرانیان از سپاه مسلمانان و گرایش بدون زور شمشیر آنان به اسلام را به راحتی زیر سوال ببرند.مخاطب امروزی شان از خود می پرسد ما که یکتاپرست بودیم و دینی سرشار از آموزه های اخلاقی و حقوق بشری و ایده آل داشتیم.پس نه تنها انگیزه فتوحات اسلامی مادی بوده و افسانه های کتابسوزی و تجاوز و...حقیقت دارند بلکه (بر اساس توهمات و تحریفات باستان گرایان) اسلام هم در حقیقت از آیین باستانی ما کپی برداری کرده!
یکی از سنت های دیرین این ها که امروزه از پذیرش وجود آن شرم می کنند و با توجه به متون و مدارک معتبر،تلاشی بی فایده بر انکار آن دارند،موضوع ازدواج با محارم است.
رسمی که در آن روزگاران در دیگر نقاط جهان هم انجام می شده اما متاسفانه در ایران پیش از اسلام،برای آن مشروعیت و ثواب دینی تعریف شده بوده است.
ایگور میخایلوویچ دیاکونوف،شرق شناس مطرح و از بهترین پژوهشگران در زمینه مطالعات شرق نزدیک باستان در این باره می نویسد:
«در سال دوم میلادی فرهادک با مادر خویش موزا عقد ازدواج بست. برخی عقیده دارند که این موضوع حاکی از پیروزی زرتشتیگری در سرزمین پارت می باشد و دلیل دیگریست بر پدیدن آمدن واکنش و احساسات ضد یونانی در ایران.
لازم است تذکر دهیم که انتساب ازدواج با نزدیکترین محارم و ذوی القربی ( مادر و خواهر ) منحصراً به زرتشتیگری درست نیست.چنان که می دانیم شاهان هخامنشی نیز با خویشان نزدیک خود مزاوجت می کردند و حتی سلاطین یونانی هم خواهران خویش را به زنی می گرفتند.»
منبع:اشکانیان ، م.م.دیاکونوف ، کریم کشاورز ، چاپ سوم ، ۱۳۷۸ ، تهران ، انتشارات پیام ، ص۱۲۷
تصاویر مدرک:
- ۰ نظر
- ۰۴ شهریور ۰۳ ، ۲۲:۳۵