دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

دفترچه

دفترچه ای برای یادداشت،بایگانی و به اشتراک گذاری هرآنچه که ارزشمند است.

بایگانی
آخرین نظرات
نویسندگان

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پیامبر اسلام محمد رسول الله صلی الله علیه وسلم» ثبت شده است

علی دشتی،در کتابی که در ایراد گیری به پیامبر اسلام صلی الله علیه وسلم نوشته است می نویسد:

- «در این شبهه ای نیست که حضرت محمد از اقران خویش ممتاز است و وجه تمایز او هوش حاد، اندیشه عمیق و روح بیزار از اوهام و خرافات متداول زمان است و از همه مهمتر قوت اراده و نیروی خارق العاده ای است که یک تنه او را به جنگ اهریمن می کشاند. با زبانی گرم مردم را از فساد و تباهی برحذر می دارد، فسق و فجور و دروغ و خودخواهی را نکوهش می کند، به جانبداری از طبقه محروم و مستمند برمی خیزد ... .»۱

- «بدون هیچ تردیدی محمد از برجسته ترین نوابغ تاریخ سیاسی و تحولات اجتماعی بشر است. اگر اوضاع اجتماعی و سیاسی در نظر باشد، هیچیک از سازندگان تاریخ و آفرینندگان حوادث خطیر با او برابری نمی کنند، نه اسکندر و سزار، نه ناپلئون و هیتلر، نه کورش بزرگ و چنگیز، نه آتیلا و امیر تیمور گورکان هیچیک را با وی مقایسه نتوان کرد ... .»۲

منبع:

(۱):۲۳ سال،علی دشتی،نسخه الکترونیکی،ص۵۰

(۲):همان،ص ۵۳

پی نوشت:

از نشانه های برجسته جوامع یا افرادی که دچار فقر علمی و آگاهی هستند،«شخصیت پرستی» است!
یعنی در نزد این ها،صرف شخصیت ها و القاب و شهرت شان برای استناد کفایت می کند و در کل به چالش کشیدن این شخصیت ها ممنوع است چه رسد به بررسی استدلال ها.
در طول تاریخ اسلامی،علاوه بر مؤمنین واقعی،همواره افرادی (معدود به نسبت اکثریت) وجود داشته اند که در جهت اسلام ستیزی،یا تظاهر به مسلمانی می کرده اند (منافقین) و یا مسلمانانی (از هر قشری) که عمدتا به دلیل ضعف عقیدتی و تقوا،از اسلام برگشته و با آن دشمنی می کردند و اساسا اصطلاح ارتداد مربوط به همین افراد است.
موضوع ما گروه دوم است.یعنی کسانی که در ابتدا بعضا به اصطلاح مسلمان آتشین بوده اند و بعدها بنا به هر دلیلی خود به دشمنان این دین مبدل گشته اند و اسلام ستیزان یا افراد بی اطلاع،همین برگشتن این ها را حجتی مثلا قوی می دانند!
فلانی را می شناسی؟قاری قرآن بوده،روحانی و آخوند بوده،فعال مذهبی و...بوده،او چنین حرف هایی در مورد اسلام و قرآن و پیامبر می زند!
اینطور مواقع استدلال جایگاهی ندارد و فقط اینکه کسی با فلان سابقه دینی (فارغ از سطح و کیفیت این سابقه) آن حرف ها را زده یا مطالب را نوشته مهم است!

علی دشتی،نویسنده و دیپلمات پیش از انقلاب ایران هم که از او و کتابش نقل قول شد نیز از این دسته است.خود تحصیلکرده حوزه بوده اما بعدها به اسلام و عقاید آن می تازد.

لازم به ذکر است او به لحاظ جایگاه علوم شرعی در جهان اسلام اصلا شناخته شده و مطرح نبوده و نیست.در ارتباط با شخصیت و گفته ها و نوشته هایش که معمولا حاوی شبهاتی سطحی هستند هم قبلا توسط پژوهشگران کار شده است و به راحتی با جستجو در اینترنت می توان به این مطالب و کوشش های ممتاز به خصوص در نقد مستدل کتاب ۲۳ سال دست یافت.

نباید فراموش کرد که مطابق باور و آموزه های اسلامی؛سخن یا رفتار غلط،حتی اگر از درست ترین انسان مسلمان هم سر بزند باز هم غلط است و شخصیت و سابقه دینی مذهبی،ملاک پذیرش و یا رد نیست.بلکه ملاک و معیار و اساس فقط دلیل و استدلال است.

تصاویر مدارک:

  • حسین عمرزاده

ابن رجب رَحِمَهُ الله :

 

«محمدﷺ،سراج مُنیر (چراغ فروزان/تابان) نام گرفته است،زیرا نور [معنویتش] برای جهان مانند خورشید همه‌گیر، بلکه کامل‌تر، گسترده‌تر و سودمندتر است.»

 

 

سُمّي مُحَمداًﷺ سِراجًا مُنيرًا؛لأنَّ نورَه للدُّنيَا كَنُورِ الـشَّمسِ وأتَمّ وأَعظَم وأَنفَع.

 

فتح الباري ۴/۳۴۰

  • حسین عمرزاده

چيزی نگذشت كه شوهر آن زن (ابومعبد) با گوسفندانی لاغر و ضعيف كه از لاغری توان راه رفتن نداشتند، آمد؛ وقتی شيرها را ديد تعجب كرد و گفت: اين ها را از كجا آورده ای؟ گوسفندان، آنقدر لاغرند كه شير ندارند و در خانه هم شير نبوده است؟!
گفت: سوگند به خدا مردی با بركت به اينجا آمد كه چنين و چنان می گفت و حرف هايش اين و آن بود.
ابومعبد گفت: سوگند به خدا شايد همان مرد قريشی باشد كه دنبال او می گردند؛ ای ام معبد! او را برايم وصف كن. ام معبد با سخنانی فصيح و بليغ او را توصيف نمود كه گويا شنونده، پيامبر - صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ سَلَّم - را تماشا می كند!
ام معبد برای شوهرش چنين توصيف می کند:

زيبايی اش چشم گير بود، چهره ای درخشان و نورانی داشت.

مردی خوش اخلاق بود،

بدنش را بزرگی شکم يا سر نامتناسب نکرده و کوچکی سر نيز قيافه اش را معيوب نساخته بود؛

مردی زيبا و خوش رو بود.

چشمانی سياه، مژگانی بلند و صدايی صاف و گرم و گردنی کشيده داشت.

ابروانش، کمانی و کشيده بود و گيسوانش، سيه فام.

وقتی سکوت می کرد، سراپا وقار بود

و چون لب به سخن می گشود، هيبتش دو چندان می شد.

از دور زيباترين و پر شکوه ترين مردم به نظر می رسيد

و از نزديک شيرين گفتارتر از همگان بود.

گفتارش شيرين و دلچسب بود.

به اندازه سخن می گفت، نه زياد و نه کم.

سخنانش چون رشته های مرواريد بود؛

قامتی ميانه داشت؛ نه بلند و نه کوتاه.

همچون شاخه پر طراوتی بود که هرگاه در ميان دو شاخه ديگر قرار می گرفت، زيباتر و نيکو منظرتر بود.

همراهانی داشت که دورش حلقه زده بودند و هرگاه سخن می گفت، به سخنانش گوش می سپردند و چون دستور می داد، بی درنگ فرمانش را اجرا می کردند. همواره پيرامونش گرد می آمدند.

ترش رو نبود و کسی را تحقير نمی کرد.

ابومعبد گفت: سوگند به خدا، اين، همان مرد قريشی است كه درباره كارش چنين و چنان گفتند و من قبلاً تصميم گرفته بودم او را ملاقات كنم و قطعاً اين كار را خواهم نمود. اگر برايم امكان ملاقات وجود داشته باشد.

پ ن؛وصف این زن از پیامبر صلی الله علیه وسلم از دقیق ترین و زیباترین توصیف هاست چون پیامبر صلی الله علیه وسلم را نمی شناخت.
برعکس صحابه که از روی ادب و شرمِ بسیار نمی توانستند به مدت طولانی به پیامبر صلی للله علیه وسلم خیره شوند.

بعد ها ام معبد الخزاعیة و شوهرش رَضِيَ اللهُ عَنهُما به مدینه رفتند و اسلام آوردند.

  • حسین عمرزاده